برای موفقیت در بازار فارکس باید ابتدا مبانی این بازار را بشناسیم و رمز موفقیت انسان های بزرگ در این بازار را بیابیم. تحلیل فاندامنتال فارکس یکی از اصول ریشه ای و پایه ای موفقیت در بازار فارکس است. آموختن تحلیل فاندامنتال فارکس به آسانی تحلیل تکنیکال فارکس نیست. زیرا پیچیدگی های بیشتری دارد و مطالب کاملا علمی و دانشگاهی ای هست. اما یادگرفتن دقیق آن همراه با جزئیات میتواند انقلابی در هنر معامله کردن و کسب درآمد از بازار فارکس باشد
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال فارکس و یا تحلیل بنیادی، همانطور که از اسمش پیداست به عمق هر بازار، عوامل پایه ای تاثیرگذار و دلایل حرکتی آن میپردازد. برای مثال، یک تحلیل گر فاندامنتال نفت از خود میپرسد عوامل تاثیرگذار حرکت صعودی و یا نزولی نفت چیست؟
عرضه نفت از طریق کشورهای اپک و دیگر کشورهای تولید کننده عمده نفت بسیار مهم است.
تقاضای نفت:
- نفت در چه صنعت هایی استفاده میشود؟
- و در زندگی مردم جهان چه نقشی دارد؟
- آیا کالا جایگزینی برای نفت وجود دارد؟ یا نایاب هست؟
- محدود هست یا نامحدود؟
- تقاضا کننده عمده نفت چه کسانی هستند؟
آیا نبود نفت در زندگی و کسب و کار آن ها خلل ایجاد میکند؟
- این ها تمامی سوالاتی هستند که یک تحلیلگر فاندامنتال از خود میپرسد.
- زیرا می خواهد به عوامل محرک کننده قیمت نفت پی ببرد.
- اگر در طرف عرضه مشکلی پیش بیاید، قیمت نفت بالا میرود.
- چون تولید کننده نمیخواهد و یا نمیتواند نفت تولید کند.
- به عنوان،چند سال پیش در اثر انفجار چند ده چاه نفتی، قیمت نفت صعود چشمگیری کرد.
- و یا طبق تصمیم سران اپک مبنی بر افزایش استخراج و فروش نفت، قیمت کاهش پیدا کرد.
- و یا اگر در طرف تقاضا تمایلی به خرید نفت نباشد، انرژی جایگزین وجود داشته باشد و استفاده ای از نفت نشود.
- قیمت نفت به دلیل عوامل بنیادی و پایه ای نزول میکند.
- تحلیل بنیادی فارکس بر خلاف تحلیل تکنیکال که فقط نمودار را بررسی میکند، داده های اقتصادی و تحلیلی زیادی را بررسی میکند تا به طور کامل بتواند آینده قیمت را پیش بینی کند.
- در تحلیل بنیادی کالاهای معاملاتی مانند طلا، نفت، نقره، مس و…تحلیلگران فاندامنتال بر عوامل موثر بر عرضه و تقاضا تمرکز میکنند. مثلا با افزایش قیمت شاخص های سهام بین المللی و رونق اقتصادی، قیمت طلا کاهش پیدا میکند.
چرا؟
- زیرا با رونق اقتصادی، جذابیت طلا به عنوان کالای امن و ریسک گریزی کاهش پیدا میکند.
- تقاضای اصلی طلا به عنوان فلز گرانبها برای گریختن از ریسک است.
- زیرا طلا کالای امن است و در بحران های اقتصادی گران میشود.
- هیچگاه یک تحلیلگر تکنیکال این مطلب را بررسی نمیکند.
- اما یک تحلیل گر بنیادی این کار را میکند.
- بنابراین برای تحلیل بنیادی کالاهای معاملاتی، باید عوامل موثر بر عرضه و تقاضای آن ها را بررسی کرد.
اما در رابطه با تحلیل فاندامنتال فارکس باید چه کرد؟
- فارکس بازار برابری جفت ارزهاست، به بیانی دیگر بازار فارکس از ارزهای کشورهای مختلف تشکیل شده است که نسبت به هم سنجیده میشوند.
- برای تحلیل فاندامنتال بازار فارکس، باید عوامل تاثیرگذار بر ارز و یا در حقیقت اقتصاد آن کشور را بررسی کرد.
- چه عواملی سبب تقویت ارز یک کشور میشود؟
- چرا ارز یک کشور رشد میکند و یا چرا گاهی وقت ها همان ارز نزول میکند؟
- چگونه میتوان رشد و یا نزول قیمت یک ارز را پیش بینی کرد؟
عوامل اقتصاد کلان در تحلیل فاندامنتال فارکس
- از آنجا که فارکس از بازار برابری ارزهاست، و افراد، بانک ها و شرکت های زیادی در این بازار حضور دارند.
- بازار بسیاری حساسی است. زیرا نرخ ارز یک کشور، تاثیر مستقیم و عمیقی بر زندگی مردم یک سرزمین دارد.
- به عنوان مثال، در چندسال اخیر ارز کشورهای ایران، ونزوئلا و ترکیه کاهش عجیبی داشته است.
- نرخ برابری آن ها در برابر دلار کمتر از نصف شده است.
- در نمودار زیر میتوانید افزایش دلار را در برابر ارز لیر مشاهده کنید.
در این نمودار نشان میدهد که دلار آمریکا در برابر لیر سه برابر شده است.در حقیقت لیر در برابر دلار یک سوم شده است و کاهش عجیبی داشته. اما چرا ارز یک کشوری افت میکند و یا قوی میشود؟ چه عواملی در تحلیل فارکس و یا ارزهای کشورهای مختلف موثر است؟
مهم ترین عامل تاثیرگذار در نرخ ارز یک کشور عوامل اقتصاد کلان هستند.عواملی مانند سیاست های پولی، سیاست های مالی، نرخ بهره و تورم که در زندگی تمامی مردمان یک کشور تاثیرگذار است.
نرخ بهره
اگر شما امروز 1000 دلار به کسی قرض دهید و سال دیگر از او پس بگیرید، انتظار دارید چه مقدار پول به شما بازگردانده شود؟
1000 دلار؟
1010 دلار؟
1100 دلار؟
1500 دلار؟
و یا 2000 دلار؟
توقع دارید که سال دیگر در همین زمان پولتان چند برابر شود؟ نسبت مبلغی که شما امروز قرض میدهید به پولی که انتظار دارید در سال آینده دریافت کنید نشان دهنده نرخ بازار، و یا کشور شما هست. به عنوان مثال شما در کشور آمریکا به بانک میروید، و تقاضای وامی 100 هزار دلاری دارید. میخواهید کسب و کار خودتان را راه بیندازید و پا در مسیر کارآفرینی و موفقیت بگذارید. بانک قبول میکند به شما 100 هزار دلار بدهد با بهره یک درصد. بهره یک درصد یعنی چه؟
بهره یک درصد یعنی شما هر سال باید یک درصد مبلغ کل را به عنوان بهره پولی که در یافت کردید به بانک پرداخت کنید. این مبلغ سود بانک است که از شما دریافت میکند در ازای اجاره پولی که به شما داده است. شما 100 هزار دلار را دریافت میکنید، و سالی 1000 دلار به عنوان بهره به بانک پرداخت میکنید. و حالا شما فرض کنید که با این 100 هزار دلار شما یک کسب و کار خوب و فوق العاده را استارت میزنید. و در ماه سال اول 20 هزار دلار سود میکنید. این خیلی فوق العاده است. زیرا شما 20 درصد سود کردید، و تنها یک درصد باید به عنوان بهره پرداخت کنید. این شرایط خیلی خوبی را برای شما فراهم کرده است. 19 درصد سود خالص.
اما اگر نرخ بهره 20 درصد بود چطور؟ شما 100 هزار دلار از بانک دریافت میکردید که کسب و کاری را راه بیندازید، سر سال اول باید 20 درصد به بانک بهره پرداخت میکردید. و اگر بر فرض سودی که کرده باشید هم 20 درصد باشد( که عدد زیادی هست برای خیلی از کسب و کارها)، شما 0 هستید. یعنی اینهمه کار کردید و هیچ پولی ندارید. بنابراین نرخ بهره بسیار مهم هست. اگر نرخ بهره بالا باشد، مردمان تمایل ندارند که وام بگیرند و کاری را شروع کنند. اما اگر پایین باشد، سبب گسترش و توسعه اقتصاد میشود.
چه عواملی بر نرخ بهره تاثیر دارد؟
نرخ بهره وسیله اصلی سیاست پولی و کنترل اقتصاد یک کشور هست. هنگامی که اقتصاد کشورها رشد خوبی ندارد و در دوران رکود است، بانکداران و اقتصاددانان نرخ بهره را کاهش میدهند. در نتیجه، پول بیشتری در جامعه تزریق میکنند که مردم بتوانند کسب و کار راه بیندازند و قدرت خریدشان بالاتر رود. هنگامی که این اتفاق میفتد اقتصاد یک کشور رشد میکند و شرکت های خوب و بزرگی ایجاد میشوند. به عنوان مثال، در سال 2008 بحران بزرگی در آمریکا پیش آمد و شاخص های سهام آن کشور بیش از 50 درصد ریزش کردند. مردمان زیادی متضرر شدند و اقتصاد آمریکا داشت نابود میشد. اما بانک مرکزی در یک اقدام چالش برانگیز، نرخ بهره را به کمترین حد خود یعنی 0.25 درصد رساند. پول چاپ کرد و 6 تریلیون دلار به جامعه تزریق کرد. آمریکا با این سیاست از بحران و رکود نجات یافت و دوباره اقتصاد بی همتای خود را در دنیا به دست آورد.
یا کشور ژاپن از سال 1990 که با رکود مواجه شد، نرخ بهره را به 0 درصد رساند. حتی گاهی اوقات نرخ بهره این کشور منفی میشد، یعنی اگر شخصی پول خود را در بانک میگذاشت، بانک برای نگهداری پول از وی سود دریافت میکرد. در نتیجه اقتصاد این کشور نیز خوب و در حال رشد هست. اما نرخ بهره پایین همیشه خوب هست؟ خیر، نرخ بهره پایین همیشه هم خوب نیست. در یک اقتصاد خوب، نرخ بهره با تورم بالا میرود. به عنوان مثال، در سال 2015 تورم آمریکا به مرز یک درصد رسیده بود و رشد اقتصادی خوبی را داشته اند. به همین دلیل بانک مرکزی آمریکا تصمیم گرفت که نرخ بهره را افزایش دهد.
هنگامی که رشد اقتصادی زیاد و سریع شود، باعث ایجاد حباب میشود و امکان بحران وجود دارد. ممکن است تورم به حدی برسد که غیر قابل کنترل شود. به همین دلیل با افزایش نرخ بهره، تورم بیش از اندازه و رشد اقتصادی رو کنترل میکنیم. به سیاست پایین آوردن نرخ بهره در بازار و افزایش نقدینگی توسط بانک مرکزی، سیاست پولی انبساطی میگویند. و به سیاست افزایش نرخ بهره و کنترل رشد اقتصادی، سیاست پولی انقباضی میگویند. نرخ بهره مهم ترین و تاثیرگذارترین ابزار بانک های مرکزی و دولت ها برای اعمال تغییرات اقتصادی هست. نرخ بهره به صورت مستقیم توسط بانک مرکزی دولت ها ایجاد میشود.
شاخص بهای مصرف کننده(معیار اندازه گیری نرخ تورم)
فرض کنید یک سبدی وجود دارد برای مخارج روزمره و نیازهای زندگی شما. مثل خوراک، پوشاک، مسکن، انرژی، دارو،هزینه های خدمات مانند حمل و نقل، پزشک و… این سبد میانگین وزنی ای است از تمامی نیازهای روزمره زندگیتان، و افزایش در این عدد نشاندهنده بالا رفتن هزینه زندگی تان، و پایین آمدن آن نشان دهنده کم شدن هزینه های زندگیتان هست. از اختلاف درصد این دو عدد، نرخ تورم دوره ای به دست می آید. شاخص بهای مصرف کننده یک سبدی از متشکل از نیازهای روزمره مردم آمریکا، که مبنای آن صد است. این شاخص شامل غذا، انرژی، هزینه های درمانی، هزینه های حمل و نقل و خیلی از هزینه های دیگر موجود در یک کشور هست.
نرخ تورم چیست؟
به درصد رشد شاخص بهای مصرف کننده در یک دوره سه ماهه و یا یک ساله نرخ تورم میگویند.
چرا نرخ تورم مهم است؟
نرخ تورم نشان دهنده ثبات و یا بی ثبات هر اقتصادی هست. اگر یک کشور نرخ تورم بالایی داشته باشد و مردم از قیمت های فردا خبر نداشته باشند.در کشور هرج و مرج میشود. مردم احساس عدم امنیت میکنند، تولیدکنندگان کالاهای خود را نمیفروشند، و مصرف کنندگان هم دچار مشکل ناتوانی در خرید میشوند. تورم بالا دشمن هر اقتصاد و مملکتی هست. منظور از تورم بالا، تورم کنترل نشده و پیش بینی نشده است. به عنوان مثال هدف بانک مرکزی آمریکا تورم 2 درصد در سال است.اگر نرخ تورم یکباره شود 10 درصد، این مسئله به اقتصاد آمریکا ضربه میزد.
آیا تورم صفر و یا منفی خوب هست؟
خیر، تورم باید یک عدد بین 1 تا 3 درصد باشد. زیرا وجود تورم نشان دهنده رشد اقتصادی، و افزایش قدرت خرید مصرف کننده است. تورم به ما میگوید که تقاضا برای کالاها زیاد هست، پول در جامعه وجود دارد و مردم میتوانند خرید کنند. اما تورم منفی بدین معناست که تقاضایی وجود ندارد و فروشنده مجبور است برای فروش محصول خود قیمت پایین تری را پیشنهاد داد.
به عبارتی دیگر، مردم پولی ندارند که کالایی را بخرند و به همین دلیل قیمت ها کاهش پیدا میکند.
در سال 2008 تورم آمریکا منفی شده بود و به معنای واقعی درگیر با مشکلات اقتصادی بودند.
رابطه تورم با نرخ بهره چیست؟
اصولاً در اقتصادهای خوب و قوی، نرخ بهره از نرخ تورم کمتر است. به طوریکه اگر نرخ تورم را از نرخ بهره اسمی ای که وجود دارد کم کنیم، نرخ واقعی سودی که در یک دوره زمانی کرده ایم را به دست میاوریم. که به این عدد میگویند نرخ بهره واقعی. بنابراین، اصولا نرخ بهره از تورم کمتر است. مگر اینکه اقتصادی در بحران باشد. به عنوان مثال در کشورهایی مثل ونزوئلا، ایران و ترکیه نرخ بهره 20 درصد هست و نرخ تورم در گاهی اوقات 80 تا 100%. یعنی اینکه اگر شما از بانک وام بگیرید و با این وام یک کالای تورم مثل طلا، مسکن یا… را بخرید. قطعا سود کلانی میکنید. به طور کلی هنگامی که تورم افزایش میابد، دولتمردان برای کنترل رشد اقتصادی و جلوگیری از رکود نرخ بهره را افزایش میدهند. و اگر تورم منفی داشته باشیم، نرخ بهره را پایین می آورند تا اقتصاد رشد کند. مقدار شاخص بهای مصرف کننده، جمعه اول ابتدای هر ماه میلادی در آمریکا اعلام میشود و تاثیر زیادی در بازار فارکس دارد.
نرخ بیکاری
یکی دیگر از مهمترین و تاثیرگذارترین آمارهای اقتصاد کلان که در بازار فارکس نقش به سزایی دارد، نرخ بیکاری است. نرخ بیکاری در آمریکا چند دسته معیار و سنجه دارد، اما در اینجا به دوتا از مهمترین اخبارهای مربوط به نرخ بیکاری میپردازیم.
NFP
( Non Farm Payrolls) یا میزان اشتغال ایجاده شده در بخش کشاورزی یکی از محرکه های مهم بازار فارکس هست. این خبر به ما اطلاعاتی درباره افزایش و یا کاهش تعداد کسانی که در یک دوره زمانی یک ماه در بخش غیر کشاورزی مشغول به کار شده اند، میدهد. به عنوان مثال در یک دوره زمانی یک ماهه، میزان اشتغال غیر کشاوری + 200 هزار اعلام میشود. این بدان معناست که از یک ماه پیش تا الان، 200 هزار عنوان شغلی ایجاد شده است. نیروهایی که کار نداشتند و یا از کار خود استعفا داده بودند را مشغول به کار کرده است. NFP از آن جهت برای اقتصاد مهم هست که نشان دهنده اشتغال بخش صنعتی و خدماتی است. در حقیقت هر چه تعداد افرادی که به عنوان نیروی کار به بخش غیرکشاورزی و یا صنعتی و خدماتی وارد شوند، نشان دهنده رشد در بخش صنعتی است و دیدگاه خوبی را درباره آینده اقتصاد میدهد.
Unemployment rate نرخ بیکاری
نرخ بیکاری در ظاهر مفهوم ساده و مشخصی است. به تمامی افرادی که در یک کشور زندگی میکنند و شغلی ندارند بیکار گفته میشود.و اگر تعداد افراد بیکار را با کل کسانی که توانایی کار کردن در یک جامعه را دارند تقسیم کنیم، نرخ بیکاری به دست می آید.به عنوان مثال در یک شهری 10 هزار نفر زندگی میکنند.8 هزار نفر آنان توانایی کار کردن دارند. و 800 نفر هم بیکار هستند
نرخ بیکاری چه قدر هست؟
10 درصد، تعداد افراد بیکار تقسیم بر تمامی افرادی که در یک اقتصاد میتوانند کار کنند. اما مطلب به همین سادگی نیست. کسانی که از کار افتاده هستند، و یا تمایلی به کار کردن ندارند از داده های اقتصادی حذف میشوند. و فقط کسانی که تمایل به کار کردن دارند و هرکاری باشد با کمال میل بدون هیچ سوالی قبول میکنند، نیروی کار میگویند. از نظر تحلیل گران، کسانی که به علت حقوق پایین ، و یا شرایط سخت کاری شغلی ندارند و کاری انجام نمیدهند. جز نرخ بیکاری محسوب نمیشوند. بنابراین نرخ بیکاری شامل افرادی میشود که میخواهند کار کنند، اما شغلی برایشان وجود ندارد.
رابطه نرخ تورم و نرخ بیکاری
در رکودهای اقتصادی، نرخ بیکاری به اعداد سرسام آوری میرسد. چرا؟ شما فرض کنید یک کارخانه اتومبیل سازی دارید که روزانه 5000 دستگاه ماشین تولید میکند و میفروشد. در دوران رکود اقتصادی، مردم پولی ندارند که بخواهند خریدی انجام دهند. و فروشنده ها هر روز مجبور هستند که قیمت های کمتری را ارائه بدهند تا محصولشان به فروش برود. در نتیجه کاهش قیمت ها، تولید کنندگان مجبور میشوند تا تعدادی از نیروهای خود را تعدیل کنند و با کم کردن هزینه های خود، از بحران خارج شوند.
بخش عمده تقاضای کالا و خدمات جامعه، توسط افرادی هست که مشغول به کار هستند و اگر آن ها مشغول به کار نباشند، تقاضایی وجود ندارد. و در نتیجه قیمت ها باز کاهش پیدا میکند و اثر دو چندانی در اقتصاد میگذارد. و هنگامی که در یک کشور نرخ بیکاری کم است و تقریبا تمام جامعه مشغول به کار هستند، تقاضا برای کالا و خدمات کلی جامعه زیاد هست. تمامی افراد میتوانند کالاهای مورد نیازشان را خریداری کنند، و این افزایش تقاضا سبب افزایش قیمت ها و تورم میشود. با رشد اقتصاد و کم شدن نرخ بیکاری، طبیعتاً تورم افزایش پیدا میکند. و در نتیجه افزایش تورم، نرخ بهره نیز افزایش پیدا میکند. در زمان رکود اقتصادی نرخ تورم منفی میشود. نرخ بیکاری افزایش پیدا میکند. و برای نجات اقتصاد باید نرخ بهره کم شود تا دوباره اقتصاد جان بگیرد. بنابراین نرخ بیکاری در تحلیل فاندامنتال فارکس نقش مهمی دارد و تحلیل آن واجب هست.
تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی (Gross domestic product) نشاندهنده مجموع کالا و خدماتی ایجاد شده و یا مصرف شده در یک دوره یک سال در اقتصاد یک کشور هست. نحوه محاسبه آن برابر است با مجموع هزینه های مصرف کننده های داخلی، به علاوه مخارج دولتی، به علاوه مخارج کسب و کارها، به علاوه خالص تراز تجاری( واردات منهای صادرات است) به عنوان مثال، مجموع فروش داخلی شرکت اپل، گوگل، فیسبوک، فورد، و سایر شرکت های تولیدی و خدماتی آمریکا به علاوه برخی قسمت های دیگر در یک دوره یک ساله میشود تولید ناخالص داخلی آمریکا است. در سال 2018 این عدد تقریبا 20 تریلیون دلار بود که عدد حیرت برانگیزی است. رشد تولید ناخالص داخلی، نشان دهنده رشد اقتصاد یک کشور است. مثلا ، اگر تولید ناخالصی آمریکا سال 2019 نسبت سال 2018 یک درصد رشد کند، بدین معناست که اقتصاد آمریکا در سال 2019 یک درصد بزرگتر شده است. تولید ناخالص داخلی و رشد آن یکی از مهمترین معیارهای تحلیلی اقتصاد کلان و تحلیل فاندامنتال فارکس هست. علاوه بر تولید ناخالص داخلی، آمارهای دیگری مانند تولید ناخالص ملی نیز در اقتصاد قابل استفاده مهم هستند که میتوان از آن ها هم استفاده کرد. تولید ناخالص داخلی هر سه ماه یکبار در آمریکا اعلام میشود.
نرخ خرده فروشی
نرخ خرده فروشی ( retail sales) نشان دهنده افزایش در مبلغ کالا و خدمات توسط مردم و یا کسب و کارها است. نرخ خرده فروشی شامل 13 دسته اصلی میشود. بخش هایی مانند خوراک، پوشاک، مسکن، هزینه های درمانی، قیمت ماشین، هزینه های اقامت و هتل، لوازم خانه و…است. افزایش این عدد نشان دهنده افزایش در میزان خرید و تقاضای جامعه است. و نوید دهنده رشد اقتصادی خوب برای کشور هست. کاهش این عدد، نشان دهنده عدم تمایل مردم به افزایش تقاضا، و یکی از نشانه های نزدیک شدن به رکود است. زیرا هنگامی که مردم تمایلی به خرید ندارند، مقدار این عدد کاهش پیدا میکند. گاهی اوقات افزایش در نرخ خرده فروشی به علت وجود تورم در کشور است. و گاهاً نوسانات قیمت های نفت و گاز نیز میتواند بر عدد نرخ خرده فروشی تاثیرگذار باشد.
شاخص بهای تولیدکننده (producer price index)
شاخص بهای تولید کننده یکی از نشانگرهای مهم اقتصاد هست که به ما راجع به آینده اقتصاد دیدگاه خوبی میدهد. هنگامی که شاخص بهای مصرف کننده افزایش پیدا میکند، ما متوجه میشویم در دوره قبلی تورم پیش آمده و قیمت ها افزایش یافته است. اما اگر در شاخص بهای تولید کننده افزایش مشاهده شود، ما در آینده تورم را خواهیم دید. زیرا تولید کننده کالا و یا خدمات اولیه تولید محصول را به قیمت بالاتری خریده است. در نتیجه محصول را نیز به قیمت بالاتری میفروشد تا حاشیه سود اقتصادی خود را حفظ کند. شاخص بهای تولید کننده در تحلیل فاندامنتال فارکس نقش به سزا و مهمی دارد. به راحتی میتوانیم از تغییرات آن، آینده اقتصاد را پیش بینی کنیم.
بدهی دولتی
بدهی دولتیسال های زیادی است که دولت آمریکا، بزرگترین مقروض جهان است. آمریکا بیش از 24 تریلیون دلار اوراق بدهی و یا قرضه داخلی و خارجی منتشر کرده است و در صدر تمامی مقروض های جهان ایستاده است
این 24 تریلیون بدهی، سالیانه بین 300 تا 500 میلیارد دلار برای دولت این کشور هزینه بهره دارد که عدد بسیار بزرگی است. بعد از بحران مالی سال 2008، دولت آمریکا با انتشار اوراق قرضه بین المللی و دریافت وام از برخی کشورهای بزرگ مانند چین توانست اقتصاد خود را سر پا نگه دارد. اما میزان از بدهی برای یک کشور خطر آفرین است، زیرا هزینه بهره و پرداخت اصل پول، حجم خیلی زیادی از بودجه سالیانه و تمامی سرمایه های کشور را در برمیگیرد.
تراز بودجه
تراز بودجه یک کشور بسیار نقش چشمگیری در موفقیت یک کشور و دولت در اداره حکومت خود است. فرض کنید شما یک مدیر شرکت هستید. شما باید هزینه های خودتان را با درآمدتان برابر کنید، تا به نقطه صفر برسید. و مجبور نباشید برای ادامه روند کسب و کارتان قرض کنید. در اقتصاد کشور هم به همین شکل هست. میزان دخل و خرج یک کشور باید با یک دیگر سازگاری داشته باشد. در سال های بعد از بحران 2008، دولت آمریکا تقریبا هرساله با کسری بودجه مواجه بوده است. تقریبا سالی 4 میلیارد دلار درآمد مالیاتی و … دارد. اما بودجه ای که برای بخش های مختلف کشور قرار داده است در مجموع بیش از 6 تریلیون دلار است. که این دو تریلیون دلار کسری بودجه دولت آمریکا میشود. اگر خرج دولت از درآمدش بیشتر باشد، مانند آمریکا، دولت با کسری بودجه مواجه میشود. اگر درآمد دولت از خرجش بیشتر باشد، با بودجه اضافه رو به رو میشود. و اگر برابر باشد نیز حالت خنثی و برابر اتفاق می افتد. به عنوان یک قاعده کلی، دولت ها در زمان های بحران، رکود و سختی اقتصادی سیاست پولی انبساطی و سیاست مالی انبساطی در پیش میگیرند.
سیاست پولی انبساطی به معنی کاهش نرخ بهره و افزایش نقدینگی در جامعه است. سیاست مالی انبساطی به معنی کاهش مالیات ها، پرداخت یارانه، پرداخت کمک هزینه و ایجاد زیرساخت های رشد کشور است. سیاست مالی مربوط به دولت، و سیاست مالی مربوط به بانک مرکزی است. در زمان های رکود، با کاهش مالیات ها ، نرخ بهره و ایجاد بسترهای اقتصادی هزینه های زیادی میکنند و به کسری بودجه برمیخورند. در نتیجه مجبور میشوند استقراض کنند تا بتوانند اقتصاد خود را ترمیم کنند. هنگامی که اقتصاد ترمیم شد و به نقطه اوج خود رسید، به افزایش نرخ بهره و مالیات ها، کسری بودجه خود را پرداخت میکنند و به حالت استاندارد باز میگردند. از چرخه های اقتصادی و درک چرایی سیاست های پولی و مالی میتوانیم در تحلیل فاندامنتال فارکس به موفقیت برسیم و سود کسب کنیم.
تراز تجاری ( trade balance)
تراز تجاری گزارشی است مربوط به تجارت بین المللی یک اقتصاد هست. تراز تجاری نشان میدهد که چه مقدار در یک کشور در یک دوره زمانی مشخص واردات بوده، و چه مقدار صادرات.
اگر تراز تجاری کشوری منفی باشد، نشان دهنده آن است که این کشور بیش از آنکه تولید کند و صادرات انجام دهد، کالاهای مورد نیاز خود را وارد میکند. و این یک ضعف بسیار بزرگ است برای یک اقتصاد. تراز تجاری مثبت نشان دهنده قدرت اقتصادی خوب، به همراه توانایی تولید و رقابت در فضای بین المللی است. کشور آمریکا در چند سال اخیر همواره تراز تجاری منفی داشته است. یعنی این کشور بیش از آنکه صادر کند کالا و خدمات زیادی به کشور خود وارد کرده است. و در ناحیه کسری تراز تجاری است.
جواز ساخت و ساز مسکن
اهدای جوازهای ساخت و ساز یکی از نمایگرهای پیشرو در اقتصاد کلان و تحلیل فاندامنتال بازار فارکس هست. این آمار نشان میدهد افرادی که در حوزه ساختمان سازی هستند، در آینده ای نزدیک مقدار زیادی پروژه ساختمان سازی را شروع میکنند. به عبارتی دیگر، افزایش اهدای جواز ساخت و ساز مسکن نشان دهنده موج صعودی و رونق بازار املاک است. جواز ساخت و ساز مسکن در زمان های رونق اقتصادی افزایش میابد، و هنگامی که کشور در رکود است، کاهش میابد. زیرا سازنده ها تمایلی به سرمایه گذاری و ساخت املاک ندارند. به این دلیل که تقاضایی برای آن وجود ندارد و کشور در رکود است. نکته جالب در آماز جواز ساخت و ساز مسکن این است که به خوبی میتواند درباره آینده اقتصاد به من خبر دهد. به عنوان مثال هنگامی که کشور در رکود است، افزایش جواز ساخت و ساز مسکن نوید دهنده آینده روشن اقتصادی و پایان دوران رکود است. و در زمان رونق اقتصادی، کاهش تعداد جواز ساخت و ساز نشان دهنده آغاز روند نزولی در بازار مسکن و رکود اقتصادی است. در این بخش سعی کردیم مبانی تحلیل فاندامنتال فارکس را در بررسی کنیم. و به مهمترین عوامل تاثیرگذار در بازار فارکس بپردایم. امیدوارم که این مقاله به مهارت معاملاتی شما و کسب سود شما در بازار فارکس کمک کند و راهی به سوی موفقیت بی نهایتتان باز کند.
ثبت دیدگاه شما
(پاسخ دادن)
برای ثبت نظرات، اصول اخلاقی را رعایت کرده و از بکار بردن کلمات نامناسب پرهیز نمایید.
اولین دیدگاه را ثبت نمایید.